سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال امیرالمؤمنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : موسی علیمرادی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مثنوی

دیده‌ات را باز کن بر زخم ما مرهم ببند           این چنین مگذار ما را، بار ما را هم ببند

مشکل افـتاده به کارم فـاطمه اعجاز کن           بار دیگر پلک های زخمی‌ات را باز کن


الـتـماس تو کـنم یا که خـدایت را، مـرو           رو به قبله گشته‌ای یا قبله رو کرده به تو

با سکـوتت فاطمه! خانه خـرابم می‌کنی           مثل این مردم تو هم داری جوابم می‌کنی؟
فاطمه! حرفی بزن؛ چیزی بگو جان علی           چند روز دیگـری هم باش مهـمان عـلی

زانوان زخمی‌ام می لرزد از این واهمه           من در این دنیا بمانم لحظه‌ای بی فاطمه
ای عـروس مـوسپـیـدم، آرزوهـا داشـتم           من قدم با عشق تو در این جهان برداشتم

قول‌های آن شب پیوندمان یادت که هست           حرف هایی‌که به روی سر در دل نقش بست
یـاد داری قـول دادی پیر پـای هم شویم           در غـریـبـستان دنـیـا آشـنـای هـم شـویم

کی قـرار این بود تـنها قامت تو بشکـند           قـامت تو بشکـند تا حـرمت من نـشکـند
بی‌قـرار از داغ تو در بیـن آب و آتـشـم           از امـانت داری‌ام دارم خجـالت می‌کشم

آشـیـان دلخـوشی‌هـای مـرا برهـم زدنـد           هـمسرم را ظـالـمانه پیـش چـشانـم زدند
بشکند دستی‌که بازوی تو را زهرا شکست           پشکند پایی‌که بی‌رحمانه آن در را شکست

گرچه با آن صحنه‌ها جانم رسیده بر لبم           امـتـداد این جـسارت می‌رسد بر زیـنـبم

نقد و بررسی